امتداد کاجها
خدمت سربازی برای آنها که در شهر خود سپریاش میکنند، بیش از آنکه سخت باشد، ملالآور است؛ روندی پرتکرار و بیتغییر که پشتسرهم ادامه مییابد و آنگاه که کسی آن را به پایان میبرد، دیگری میآید و ادامهی همان تکرار را پی میگیرد.
در این روزها و ماههای دراز، برای آنکه دوام بیاوری و دیرتر به نقطهی اضمحلال برسی، باید نگاهت را به جزئیات اطرافت تغییر بدهی.
یادگار و موهبت روزهای سربازی برای من، دقت در عناصر گیاهی بود.
روزهای زیادی خاصه در بهار، با جیبهایی پر از دانهها و میوههای مختلف به خانه برمیگشتم. گویی جمع کردن آنها این نور را بر روانم میتاباند که روزم بیحاصل سپری نشده است. کاجهای محوطهی پادگان با علفهای روییده در پایشان هم برایم همچون دوستانی صامت بودند که دیدنشان از بیمایگی روزم میکاست و بوی تازهشان آرامم میکرد.
این پروژه حاصل آن روزهاست.
آرش بهرامی (متولد ۱۳۷۰، تهران) از عناصر طبیعت الهام میگیرد تا احساسات عمیق و گاه ناگفتنی خود را بازگو کند.
در کار او، درخت و سبزه و کوه آمیخته با احوالی درونی است که هنرمند بهنحوی درحال تجربهکردن آنهاست؛ احوالی که در فرمها و قلمضربههایش نمود مییابند.
آویزهای آرش بهرامی، به موازات نقاشیهایش، ترجمان دیدِ هنری او به جهان هستند. از آویختن نخها و ریسهها از چوبهایی با فرمهای شاخص، آویزهایی متولد میشوند که هریک روایتگر حسوحالِ روزی و روزگاریست.